محمد صالح

شعری زیبا از قیصر امین پور درباره ظهر روز دهم (واقعه عاشورا)‌ تقدیم به همه کودکان  عزیز:     ظهر عاشوراست  کربلا غوغاست  کربلا آن روز غوغا بود  عشق تنها بود!  آتش سوز و عطش بر دشت می بارید  در هجوم باد های سرخ  بوته های خار می لرزید  از عرق پیشانی خورشید ، تر می شد  دم به دم بر ریگ های داغ  سایه ها کوتاه تر می شد  سایه ها را اندک اندک  ریگ های تشنه می نوشید  زیر سوز آتش خورشید  آهن و فولاد می جوشید  دشت ، غرق خنجر و دشنه  کودکان در خیمه ها تشنه  آسمان غمگین ، زمی...

  السلام علیک یا ابا عبدالله محرم سال قبل محمد صالح دقیقا شش ماهه بود    سلام بر شش ماهه ابی عبدالله     یا  علی اصغر   محرم امسال دومین محرمی بود که محمد صالح به عشق ابا عبدالله الحسین لباس عزا بر تن کرد بر سینه زد تا حسینی شود به نام و عشق حسین.         السلام علی الرضیع الصغیر ...

...

آلرژی چند نوعه: پوستی مثل اگزما تنفسی مثل آسم گوارشی مثل دل درد و خون در مدفوع من در مورد گوارشی یه مطالبی رو سعی می کنم تو وبلاگم برای والدین عزیز قرار بدم.

سلام فرشته چوچولوي ما 89/3/27  همزمان با شب آرزوها به دنيا اومد به مناسبت سالگرد اين اتفاق بزرگ اين وبلاگ رو تاسيس كردم. این اولین عکسی است که بعد از به دنیا آمدنش گرفتم.     ...

سوره ی فیل کی بود کی بود ابرهه چیکار می کرد تو مکه اون آدم خیلی بد سوی مکه حمله کرد یک لشگر فیل داشت یک سپاه عظیم داشت می رفت به سوی مکه تا که بکوبه کعبه چی شد چی شد یکباره بارون سنگ می باره یه عالمه ابابیل اومد رو لشگر فیل تو پاهاشون سنگ داره با دشمنا می جنگه چی شد چی شد نتیجه دشمنا نابود شدن خاکستر و دود شدن سوره ی فیل نازل شد قصه ی ما کامل شد   ...

گلستان محمّد (ص ) منم قرآن ، منم قرآن منم پیغام جاویدان منم سر چشمه ی ایمان ، منم برنامه ی انسان سرود عشق و امیدم ، فروغ پاک توحیدم زدودم تیر گیها را به هر قلبی که تابیدم بیا یکدم تماشا کن گلستان محمد را نگر در آیه های من جمال آل احمد را منم قرآن ، منم قرآن منم پیغام جاویدان منم سر چشمه ی ایمان ، منم برنامه ی انسان سرود عشق و امیدم ، فروغ پاک توحیدم زدودم تیرگیها را به هر قلبی که تابیدم منم قرآن ، بها ر خرم گلهای تابنده منم سر چشمه ی فیاض و بی پایان فزاینده منم قرآن ، منم قرآن منم پیغام جاویدان منم سر چشمه ی ایمان ، منم برنامه انسان بیا یکدم تماشا کن گلستان محمد را نگر در آیه های من جمال آل احمد را منم قرآن کتاب عشق و ...

شور محشر بود نوبت یک یار دیگر بود خطی از مرز افق تا دشت می آمد خط سرخی در میان هر دو لشگر بود آن طرف، انبوه دشمن غرق در فولاد و آهن بود این طرف منظومه خورشید روشن بود این طرف هفتاد سیاره بر مدار روشن منظومه می چرخید دشمنان، بسیار دوستان، اندک این طرف، کم بود و تنها بود این طرف کم بود، اما عشق با ما بود ادامه دارد... منظومه ظهر روز دهم: ظهر عاشوراست  کربلا غوغاست  کربلا آن روز غوغا بود  عشق تنها بود!  آتش سوز و عطش بر دشت می بارید  در هجوم باد های سرخ  بوته های خار می لرزید  از عرق پیشانی خورشید ، تر می شد  ...